بازدید امروز : 187
بازدید دیروز : 74
رقیبان احمدی نژاد بیش از بیست سال با خط امام فاصله دارند!
این در صورتی است که در روش و منش آن سفر کرده در این عرصهها سخن اوّل را فقط اخلاق، تهذیب نفس و خودسازی میزند و از خودسوزی و دگرسوزی متداول امروز برای کسب قدرت نشانی در آن مکتب نمیتوان یافت، حضرت امام خمینی در رابطهی کسب مسئولیت در نظام اسلامی میفرمایند:
«ما باید دولت اسلامی را، همهی مردم، همهی انسانها، دولت اسلامی را تقویت کنند تا بتواند اقامهی عدل بکند... مقصد این است که اسلام جریان پیدا بکند، مقصد این نیست که من اجرایش کنم. از چیزهایی که انسان مبتلا به آن هست این شیطنتهای باطنی که انسان به آن مبتلا هست این است که، دلش میخواهد خودش متصدی امر باشد. جریان امر اگر به دست دیگری بهتر واقع بشود، این ناراحت است، میگوید من خوب است باشم. این از شیطنتهای باطنی انسان است. انسان به صورت مقدّس مآبی طرحش می کند، «من میخواهم به این ثواب برسم .» اگر حساب کند پیش خودش که همان ثواب را، بالاترش را به شما میدهند، وشما کمک کنید به این کسی که متصدی است و از شما بهتر میتواند، راضی نمیشوید. مسئله این نیست که ثواب میخواهم، مسئله این است که دنیا میخواهم... ما گرفتار یک شیطنتهایی در خودمان هستیم که کثافتکاری است و پستی است و خودتان را نجات بدهید و خودمان را نجات بدهیم. اگر از این بند نجات پیدا بکنید، آن بعدش آسان میشود، وحدت آسان می شود، امّا از این بند باید نجات پیدا بکنیم، از این بند خودخواهی، هرچه هست برای خودم، خود محوری، من، نه غیر، این در همهی نفوس هست مگر اینکه تهذیب بشوند...» 2
به راستی اگر فرمودهی رهبر معظم انقلاب در همه گیر شدن مکتب امام خمینی تحقق مییافت آیا ما امروز شاهد تخریبهای دشمن شاد کن و در جهت اهداف صهیونیسم نسبت به دولت محترم نهم بودیم؟! آنهم دولتی که پس از سالها به تصریح رهبر معظم انقلاب، احیاگر شعارهای انقلاب و مرام امام خمینی در کشور و جهان است.
آقایان کروّبی و میر حسین موسوی که کم وبیش دم از خط امام راحل میزنند، آیا دوستی و نزدیکی با «نهضت آزادیها» که از مطرودین حضرت امام و از دید آن سفر کرده نزدیک به ارتداد بودهاند را از لوازم خط امام دانستهاند که حتی از بکارگیری آنان در کابینهی آیندهشان سخن میگویند؟!
نزدیکی افراد مشهور به رواج بی بندوباری و تبرج فساد انگیز دخترکان چون «فائزه رفسنجانی» به ستاد آقای موسوی و سخنرانیهای شهر به شهر وی به نفع میرحسین را با کدامیک از شاخصههای خط امام باید بسنجیم؟!
حمایت «سازمان مجاهدین انقلاب» از آقای موسوی که به واسطهی کارنامهی ضددینی و حمایت از سخنان مرتدانهی «آغاجری»، از سوی حوزهی علمیهی قم نامشروع شناخته شد، چه معنایی میتواند داشته باشد؟!
حمایت احزابی چون «کار گزاران» و «مشارکت» از مهندس موسوی که بر خلاف قانون و نظر امام و رهبری انقلاب، دولتهای وقت آنان را پایه گذاشتند، چه سنخیتی با حقوق مردم و خط امام دارد؟!
حضور افرادی چون «کرباسچی» و «عباس عبدی» و « مهاجرانی» که تخلف آنان از مبانی خط امام و یا در مراجع قضایی محرز شده است، در اردوگاه آقای کروبی چه معنایی میتواند داشته باشد؟!
اینها همه درحالی است که دولت مظلوم را همهی این آقایان به تمام بدیها وصف میکنند، در صورتی که به فرمودهی رهبر معظم انقلاب اسلامی:
«دولت جدید، شاخصهاش عبارت است از: تصمیم قاطع بر خدمت خستگیناپذیر به مردم، به میدان آوردن همهی توان خود و پر رنگ کردن هدفهای بلند انقلاب. اینها مشخصههای این دولت است. این دولت با تکیه بر شعارهای انقلاب و شعارهای امام بزرگوار، بر آن است که همهی توان خود را به میدان بیاورد؛ با همهی وجود کار کند؛ گرههای زندگی مردم را باز کند؛ زیر ساختهای کشور را هر چه زودتر و هر چه بهتر و جامع تر به وضعیت مطلوب، برای پیشرفتهای آینده بسازد و در عرصهی بینالمللی بر استقلال ملّی و عزت ملت ایران تکیه کند. میبینیم و حس میکنیم که این دولت بنا دارد عزت و استقلال ملی را آنچنان که در شأن ملت ایران است، حفظ کند.» 3
حال آقایانی چون جناب مهندس موسوی و یا محسن رضایی که پیش از این هم در این مملکت زندگی میکردهاند، چگونه و با چه مبنایی تشخیص دادهاند که کشور به گفتهی خودشان در پرتگاه قرار دارد؟!
و چگونه پاسخگوی مدعای خود در حیف و میل شدن بیتالمال در این دولت بیش از سیسال گذشته خواهند بود؟! ما در صورتی از زبان آقای موسوی پس از بیست سال سکوت شاهد اهانت به وزیران پاکدست و اغلب خدمتگزار دولت نهم هستیم که در دولتهای گذشته به ظاهر سالمترین وزیران به برجسازی و کارخانهداری میپردازند. آن زمانی که در تاختوتاز دوستان کارگزارانی آقای موسوی در دولت آقای رفسنجانی کمترین حقوق مردم نیز به بهانهی توسعهی بیحد و حصر نادیده گرفته شد و دختر رییس جمهور وقت با امکانات شهرداری تهران به بهانهی ورزش بانوان بر بی بندوباری دخترکان کشور تأکید داشتند و عرصه بر متدینین آنچنان تنگ شده بود که نیروهای انتظامی به دستور وزارت کشور وقت به برخورد با معترضین به سخنان «فائزهء هاشمی» پرداختند که -خود شاهد آن بودم-؛ امثال آقای موسوی در آن بزنگاه که به تصریح رهبری انقلاب اقتضا داشت که «خواص طرفدار حق به میدان دفاع از ارزشها بیایند» کجا بودند؟! چرا مثل حال که دم از ارزشها میزنند ذرهّای در آن زمان از ارزشمدارانی که به جرم عمل به بند میم وصیت نامهی امام در بازداشت به سر میبردند دفاع نکردند؟!
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید